چکیده ای از این بحث :
این نوشته پس از بررسی اسناد کتاب عهد جدید به این نتیجه میرسد که :
انتساب کتاب مکاشفۀ یوحنّا به یوحنّای حواری و انتساب هفت نامۀ پولس به وی، هیچ اختلافی وجود ندارد و در بقیۀ کتابها به رغم اعتقاد کلیسا برای صحت انتسابشان به مؤلّفین سنّتی آن، نقّادان کتاب مقدس نظرات و دلایلی دارند که این انتساب را تایید نمیکند. (بنابراین از حیث سند نمیتواند حجت باشد)
بررسی سندی عهد جدید:
عهد جدید بخش دوم کتاب مقدس مسیحیان را تشکیل میدهد. این کتاب مجموعا از 27 کتاب و نامه تشکیل شده و که از چهار بخش اساسی تشکیل میشوند :
الف :4 إنجیل
ب : کتاب اعمال رسولان
ج : 21 نامه
د : کتاب مکاشفه یوحنا
الف : اناجیل
چهار انجیل عبارتند از :
هیچ کدام از این اناجیل مربوط به شخص عیسی مسیح نیست بلکه این ها همه زندگی نامه های عیسی مسیح به قلم چهار نفر از پیروانش است.
از میان این چهار نفر مرقس و لوقا از حواریون نبودند و مسیح را ندیدند و یوحنا نیز در زمان مسیح نوجوان بود
ب : اعمال رسولان
این کتاب به شرح حال زندگی حواریون و رسولان پس از مسیح میپردازد .
ج : نامه های پولس
نامه های دیگری که پس از رساله های پولس قرار دارند نیز به دیگر حواریون عیسی نسبت داده میشوند. این نامه ها از این قرارند:
د : مکاشفه یوحنا
آخرین کتاب در کتاب مقدس که بصورت آخرالزمانی نوشته شده مکاشفه یوحناست.
نویسنده این کتاب ها چه کسانی هستند؟
بنابر روایت تاریخ هنگامی که حضرت عیسی به آسمان عروج کرد، جامعه مسیحی دارای کتاب مستقلی نبود و به همان عهد عتیق به عنوان کتاب مقدس باور داشت. اندک اندک و با دور شدن از زمان عیسی بین رسولان و شاگردانشان مکاتباتی رد و بدل می شد و برخی شروع به نوشتن داستان زندگی حضرت عیسی کردند این نوشته ها به نام انجیل ثبت شدند.
مفسران مسلمان معتقدند انجیل حقیقی بر حضرت عیسی نازل و به او عطا شده است آیات ذیل نیز همین مساله را تایید میکند :
کتاب مقدس مسیحیان در قرن اول همان عهد عتیق بود نویسندگان اناجیل و نامه ها نه در پی نگارش متون مقدس بلکه در صدد نقل خاطرات زندگی مسیح برای یکدیگر بودند چنانکه لوقا در ابتدای انجیل خود می نویسد:
"از آنجهت که بسیاری دست خود را دراز کردند بسوی تألیف حکایت آن اموری که نزد ما به اتمام رسید چنانچه آنانی که از ابتدا نظارگان و خادمان کلام بودند به ما رسانیدند من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را من البدایه به تدقیق در پی رفته به ترتیب به تو بنویسم ای تیوفلس عزیز تا صحت آن کلامی را که در آن تعلیم یافتهای دریابی. (لوقا 1:1-4) "
در سال 90 میلادی منازعات بین جامعه یهودی و مسیحی زیاد شد و شورای سنهدرین یهود دستور به اخراج مسیحیان از کنیسه ها دادند (تا آن زمان مسیحیان عبادات خود را در کنیسه یهود انجام میدادند)
مسیحیان احساس کردند باید کتاب مستقلی داشته باشند تا هویت خود را در گرداگرد آن حفظ کنند و شروع به جمع آوری نوشته هایی کردند که تا آن زمان به عنوان موعظه یا سرگذشت عیسی مسیح شناخته میشد
بنابر این در قرنهای اول تا چهارم میلادی انجیلهای فراوانی که شامل زندگانی، سیره و کلمات حضرت مسیح بوده است نوشته شد که برخی توسط حواریون و برخی توسط شاگردان ایشان و برخی نیز با فاصلۀ بیشتر و توسط نسلهای بعدی نگاشته شد.
" کری ولف مینویسد :از دیگر انجیلها میتوان به انجیل سن توماس، سن ژاک، مصریان، آندره، آپل، مانویها، مارسیون، تکامل، کودکی و... اشاره کرد.
(دربارۀ مفهوم انجیلها / کری ولف/ ص73) "
نویسندگان اناجیل چه کسانی هستند؟
بیش از نیمی از مکتوبات موجود در عهد جدید حاصل تلاشهای افرادی مانند پولس است که نه عیسی را دیده اند و نه سخنانش را شنیده اند و همین مساله سبب بروز مشکلات فراوانی برای کلیسای نخستین گردید.
جمع آوری عهد جدید
یکی از مشکلاتی که کلیسای اولیه با آن روبرو بوده اناجیل متعددی بود که هر روز هم بر تعداد آن افزوده می شد چنانکه برخی فرقه ها مانند مارکیونیسم فقط با انجیل لوقا و ده رساله از پولس یک مجموعه از کتاب ها پدید آوردند.
در قرن سوم و چهارم نیز هنوز اجماعی درباره کتاب های عهد جدید وجود نداشت و برخی از کلیساها رساله عبرانیان، یعقوب، رساله های دوم و سوم یوحنا، رساله یهودا، رسال دوم پطرس و مکاشفه یوحنا را جزو کتاب های مقدس نمی شناختند.
این جریان ادامه داشت تا اینکه فهرست نخستین کتابهای مقدس بین سالهای 150-200 میلادی تهیه شد ولی هنوز این فهرست مورد تایید همه مسیحیان نبود. بنابر این نزاع های بی شماری در سرتاسر جهان مسیحیت درباره کتب مقدس عهد جدید درگرفت.
کلیسا برای حل این معزل در سال 397 شورایی در شهر کارتاژ تشکیل داد و در آن فهرستی از 27 کتاب ارائه کرد و فقط این 27 کتاب را به عنوان کتابهای مقدس عهد جدید تصویب کرد.
چرا فقط همین 27 کتاب مقدس هستند؟
اما یکی از پرسشهایی که ذهن منتقدین را بخود معطوف کرده این است که چرا از میان ده ها یا صد ها انجیل و کتاب فقط همین 27 کتاب مقدس هستند؟ کلیسا چگونه از میان تمام انجیل های نوشته شده در آن روزگار، فقط این چهار انجیل را معتبر قرار داد؟؟ آیا کلیسا میدانست که کدامیک از مؤلفین زیر نظر روحالقدس مشغول بودهاند؟!
مساله دور
کلیسا حجیتش را از کجا کسب کرده که میتواند به کتاب مقدس حجیت ببخشد ؟ و میتواند تعیین کند کدام کتاب مقدس و کدام کتاب نامقدس است؟
به عبارت دیگر : حجیت کلیسا از کتاب مقدس و حجیت کتاب مقدس هم از کلیسا است.
اختلاف ها
به طور یقین کتاب های اناجیل اپوکریفایی اگر یک متن مقدس نباشند حداقل یک منبع تاریخی معتبر به شمار میروند
پرسش دیگر محقان تاریخی کتاب مقدس این است که چرا انجیل هایی که در شمار کتب رسمی قرار داده نشده اند دارای اختلافات زیادی با کتب رسمی هستند؟ و چگونه میتوان اختلافات اصولی انجیلهای معتبر با سایر انجیلها را نادیده گرفت؟
" میان این انجیلها تفاوتهای فراوانی وجود داشت: به عنوان مثال در انجیل عبریان که به زبان آرامی نگاشته شده بود، مسئلۀ الوهیت مسیح وجود نداشت "
(عیسی اسطوره یا تاریخ /آرچیبالد رابرتسون/ فصل او/ ص30 )
در کتاب مکاشفه پطرس که در 1970 توسط مؤسسۀ یونسکو چاپ شده است مسئلۀ به صلیب کشیده شدن مسیح انکار شده و ذکر شده که شخص دیگری را مصلوب کردند :
" « کسی که من او را خوشبخت دیدم و میخندید همان مسیح زنده است لکن کسانی که میخها را در دستان و پاهایش فرو کردهاند بَدَل اوست و بدل را مورد اذیت و آزار قرار دادند » "
کهنهترین این اناجیل که در 1935 .م در مصر کشف شد که قدمت آن به 150 .م میرسد و از نظر محتوا با اناجیل کنونی سازگار نیست
(خلاصه الادیان / دکتر محمد جواد مشکور/ فصل هفتم، ص 172 )
بررسی سندی کتاب های عهد جدید
مطالعات نقادی جدید متفکرین و اندیشمندان مسیحی را متقاعد کرد که این انجیلها نمیتواند نوشته افراد ذکر شده باشد و دلائل بسیاری از سوی نقادان کتاب مقدس ارائه شده است.
انجیل متی:
اگرچه برخی زمان نگارش این انجیل را تا اوایل دهۀ چهل هم جلو بردهاند اما از خود این انجیل بر میآید که زمان نگارش آن مدتها پس از این دوره بوده است. چنانکه از متن خود انجیل نیز اینگونه بر میاید:
" زیرا در این انجیل آمده است که یهودای اسخریوطی پس از تسلیم مسیح و گرفتن سی درهم نقره، از کردۀ خویش پشیمان شد و پولها را در معبد انداخت. کاهنان پولها را برداشته و با آن مزرعهای برای مقبرۀ غریبان خریدند و چون این نقرهها به منزلۀ خونبها بوده است نام این مزرعه را حقلالدم گذاشتند سپس میگوید: از آن جهت این مزرعه تا امروز به حقلالدم مشهور است (متی 27 :3 ـ8 ) "
بدون شک استفاده از کلمۀ تا امروز بیانگر گذشت مدت طولانیای از آن واقعه است، مدتی که حتی احتمال از یاد رفتن نام یک محل وجود داشته باشد
اما کلیسا به دو دلیل این انجیل را به متّای باجگیر که از حواریون بوده است نسبت می دهد.
1ـ منسوب بودن این کتاب به متی که عموماً آن را مال متی میدانستهاند.
2 ـ یوسیبیوس (در قرن چهارم) از پاپیاس (در اوایل قرن دوم) نقل میکند که متی انجیل خود را ره زبان عبری نگاشت و هر کس به اندازۀ توان خود آن را ترجمه کرد.
این دلیل که نام متی در ابتدای این انجیل ذکر شده، مورد پذیرش محققان قرار نگرفته است. آنان اظهار میدارند که در متن یونانی، کلمه "انجیل" به نام "متی" اضافه نشده بلکه بین این دو کلمه، واژهی Kata وجود دارد که به معنی "منسوب به" یا "به روایتِ" میباشد و بنایر این، عنوان انجیل مرقس چنین خواهد بود: "انجیل منسوب به مرقس" یا "انجیل به روایت مرقس".
همچنین باید توجه داشت که در ابتدای هر چهار انجیل، این عنوان "انجیل به روایت ..." به شکلی یکسان درج شده است که این همگونی و یکسانی عنوان، نشان از آن دارد که این عناوین توسط خود نویسندگان انتخاب نشده است بلکه بعدها به آنها اضافه شده است.
گذشته از این، یوحنای زرین دهان که خود از دانشمندان برجسته مسیحی به شمار میرود، اعتراف میکند که نامهای نویسندگان انجیلها در پایان قرن دوم میلادی بر آنها گذاشته شده است -
اما در قرون اخیر و پس از باز شدن درهای مطالعۀ نقادی، محققان این دلایل را مردود شمردند زیرا :
1ـ به نظر محققین انجیل متی ، مطالب خود را از انجیل مرقس نقل میکند و این مطلب که یک حواری که خود شاهد حوادث بوده است آنها را مرقس که حواری هم نبوده نقل کند غیر معقول است . پس باید نویسندۀ این کتاب کسی باشد که در دورۀ پس از مرقس یا لااقل همزمان با مرقس زیسته باشد نه متای حواری.
2- گفته پاپیاس نمی تواند بر این انجیل منطبق باشد. لغت شناسان گفته اند که این انجیل در اصل باید به زبان یونانی نوشته شده باشد ؛وانجیلی که پاپیاس از آن خبر می دهد به زبان عبری نوشته شده و از انجیل عبری متی هیچ نشانی در دست نیست.
انجیل مَرقُس
مرقس از حواریون مسیح نبود و بعد ها به مسیحیت گروید و شاگرد و همسفر پولس بود انجیل مرقس، دومین و کوچکترین انجیل از اناجیل موجود است. محققان معتقدند که از نظر زمانی، اولین انجیلی که به رشته تحریر در آمد این انجیل میباشد که منبع نگارش دو انجیل دیگرمتی و لوقا بوده است؛ زیرا تمام محتوای این انجیل در دو انجیل متی و لوقا تکرار شده است.
کلیسا عموماً این انجیل را به یوحنّای مرقس نسبت می دهد، ولی از خود کتاب چنین مطلبی به دست نمی آید. برخی احتمال می دهند که شخص دیگری این کتاب را نوشته باشد.
تنها منبع برای اثبات انتساب این انجیل به مرقس روایت یوسبیوس است. یوسبیوس، اسقف قیصریه، از قول پاپیاس(130م.) می گوید: مرقس، مترجم پطرس بود و مطالب وی را با دقت زیاد ثبت می کرد.
روشن است که یوسبیوس در حدود 250 سال با پاپیاس فاصله دارد و نقل کلام پاپیاس توسط وی نمیتواند معتبر قلمداد شود.
گذشته از این، حتی اگر نام نویسنده این انجیل را مرقس بدانیم، باز هم این مقدار کافی نیست زیرا این نام در امپراطوری روم بسیار مرسوم و متداول بوده است و هیچ شاهد معتبری در دست نیست که ادعا کنیم این مرقس، همان مرقسی است که نام وی در عهد جدید ذکر شده است.
یوحنای مرقس یکی یهودی و از اهالی اورشلیم بود ولی وجود اشتباهات جغرافیایی مانند آنچه در 7: 31 آمده است .
ناآشنایی وی با سنن و آداب و رسوم یهودی همانند آنچه در 14: 12 آمده است، همه نشان از آن دارد که نویسنده این متن، از اهالی فلسطین نبوده و بلکه اصلا از نزدیک این منطقه را ندیده بوده و حتی از کمترین آشنایی با آداب و رسوم یهودیان نیز بیبهره بوده است،
حال آنکه یوحنای مرقسی که در عهد جدید، نام وی ذکر شده در فلسطین سکونت داشته و حتی خانه مادر او در اورشلیم، محل تجمع مسیحیان بوده است.
وجود این شواهد، دانشمندان را متقاعد ساخته که نویسندهی این انجیل نمیتواند یوحنای معروف به مرقس باشد و حتی یک دانشمند مسیحی به نام روگو از نویسندهی این کتاب با عنوان "نویسندهی ناشی" یاد میکند.
انجیل لوقا
به روایت کتاب مقدس لوقا نیز از حواریون نبود بلکه طبیبی بود که بعدها به مسیحیت گروید انجیل لوقا، سومین انجیل از اناجیل موجود است. اما جالب اینجاست که لوقا از حواریون عیسیای مسیح نبود، بلکه شاگرد مخصوص پولس بوده و در سفرها وی را همراهی می کرده است.
در مورد انتساب این انجیل به لوقا نقلی از ایرنئوس در دست است که میگوید: «انجیل سوم را لوقا آنگونه که پولس تبلیغ می کرد نوشت.
ولی برخی از محققان می گویند که این کتاب نمی تواند نوشتۀ شاگرد پولس باشد؛ چرا که در ادبیات الهیاتی آن، عیسی یک بشر عادی معرفی شده است؛ در حالی که در ادبیات الهیاتی پولس عیسی خدا معرفی میشود.
مشکل دیگر اینجاست که لوقا در کتابش داستان زندگی مسیح را به نگارش می آورد که نه خود و نه استادش پولس شاهد آن نبودند. بنابر این محققا ننتیجه میگیرند که این کتاب نمی تواند به لوقا نسبت داد شود.
انجیل یوحنا
کمتر کسی تردید دارد که انجیل یوحنّا از نظر تاریخ نگارش آخرین انجیل است. بسیاری زمان نگارش آن را بعد از سال 70م. تا نیمه دوم قرن دوم میلادی احتمال داده اند. شاید بهترین زمانی را که می توان برای نگارش آن احتمال داد، بین سال های 90 تا 115م. باشد.
(مدخل الی عهد الجدید، ص560. الدکتور قس فهیم عزیز)
در سنت کلیسایی، این انجیل را بر اساس شواهد غیر کافی به یوحنای حواری نسبت میدهند البته درآیه بیست و چهارم از باب 21 انجیل یوحنا هم آمده است که همان شاگرد محبوب این انجیل را نوشته است اما از آنجا که عموم محققین باب 21 را الحاقی میدانند و معتقدند این باب توسط شخصی دیگر و در زمانی دیرتر نوشته شده است این عبارت هم فاقد ارزش خواهد بود. آرچیبالد رابرتسون میگوید : هیچ منبع دیگری نیز اورا مؤلف این انجیل معرفی نکرده است. (عیسی اسطوره یا تاریخ/ / فصل اول ص27 )
معانی فلسفی یونانی
همه این انتقادات در حالی مطرح میشود که به روایت کتاب اعمال رسولان(اعمال رسولان،19) یوحنّای حواری فردی عامی و بی سواد بوده است؛ و از طرفی این انجیل سرشار از معانی فلسفی و یونانی است، بنابراین او نمی تواند این انجیل را نوشته باشد
تفاوت با دیگر اناجیل
تفاوت این انجیل با دیگر اناجیل نیز از موضوعات بحث برانگیزی بود که محققان را به تحقیق بیشتر پیرامون نویسنده واقعی این انجیل سوق داد. در همین راستا برخی از نویسندگان مسیحی معتقدند: «اگر این انجیل نوشتۀ یوحنّای حواری است، پس چرا این اندازه با سه انجیل دیگر متفاوت است؟ آیا می توان گفت که دو نفر که شاهد یک ماجرا بوده اند و معتبر هم هستند، این اندازه متفاوت نقل کنند؟
وضوح این تفاوتها و تناقضات تا بدانجاست که یوحنای زرین دهان، اسقف قسطنطنیه که از اندیشمندان برجستهی مسیحی به شمار میرود با وجود تعصب زیادی که در مورد حقانیت کتاب مقدس از خود نشان میدهد، وجود اختلافات و تناقضات میان انجیلها را میپذیرد اما به گونهای دیگر از وجود این اختلافات برای اثبات حقانیت آنها بهره میجوید:
"«بسیار میشود که اختلاف انجیل نویسان را مطرح میکنند ولی این قطعا دلیل محکمی بر حقانیت آنهاست. اگر آنان در مورد همهی جزئیات و زمان و مکان و واژه ها با یکدیگر توافق میکردند، دشمنانشان سخنان هیچ یک از آنان را باور نمیکردند و میپنداشتند که این نوشتهها حاصل توافق آن انسانهاست و آن توافق را زاییدهی حقیقت محض نمیدانستند. در واقع همین ناهماهنگی در اندکی جزئیات، بدگمانی را از آن نویسندگان دور میکند و اعتبار ایشان را به اثبات میرساند». "
«یوسبیوس» از پاپیاس نقل می کند که در این زمان، یوحنّای دیگری که به «پیر» معروف بوده در افسس زندگی می کرده است. عده ای از محققان جدید می گویند: «در واقع، یک یوحنّا در افسس می زیست که همین یوحنّای پیر بود و او انجیل چهارم را نوشت و بعداً با یوحنّای رسول مشتبه شد.
آرچیبالد رابتسون در کتاب عیسی اسطوره یا تاریخ مینویسد:انجیل یوحنا نیز به روشنی نمیتواند نوشتهی یوحنای حواری باشد و امروزه دانشمندان، هرگونه احتمال انتساب این انجیل، به یوحنا را مردود میشمارند.
کشیش فهیم عزیز میگوید:
«این سؤال مشکل است و جواب آن، بررسی و تحقیق گستردهای را میطلبد و غالباً به این عبارت ختم میشود که غیر از خدای یگانه هیچ کس نمیداند چه کسی این انجیل را نوشته است.»
(کشیش فهیم عزیز ، المدخل الی عهد الجدید، ص546)
نامه های پولس
رومیان، دو رساله به قرنتیان، غلاطیان، فیلپیان، اول تسّالونیکیان، فیلمون اما دیگر رساله ها که در عهد جدید به پولس منسوب اند و کلیسا عموماً این انتساب را تأیید کرده است، از نظر اندیشمندان و محققان نمی تواند به پولس منسوب باشد. این رساله ها عبارتند از:
اَفَسُسِیان ، کولیسان، دوم تسّالونیکیان، دو رساله به تیموتائوس و رسالۀ تیطُس.
رساله به عبرانیان
در عهد جدید یک رساله وجود دارد که کلیسا در انتساب آن به پولس اختلاف دارد و آن رساله به عبرانیان است. محتوای این رساله، شباهتهایی با رساله های پولس دارد و در گذشته، بسیاری از دانشمندان مسیحی آن را به پولس نسبت می دادند؛ اما سندی برای این انتساب وجود ندارد و هیچ کس نمیداند واقعا نویسنده این انجیل چه کسی است .اما امروزه، کمتر آن را به پولس نسبت می دهند و یا انتساب آن را رد می کنند.
هنری تیسن مینویسد : "رسالۀ به عبرانیان مؤلفی ناشناخته دارد" !!!
(الهیات مسیحی/ هنری تیسن/ فصل ششم/ص55)
نامه یعقوب
کلیسا این نامه را نوشتۀ برادر حضرت عیسی میداند؛ اما بسیاری از دانشمندان این نسبت را ناصحیح دانسته، زمان آن را قرن دوم اعلام میکنند.
آرچیبالد رابرتسون مینویسد:" احتمال میرود که هیچ یک از رسالههای یعقوب یوحنا و یهودا هم معتبر نباشند "
(عیسی اسطوره یا تاریخ/فصل اول/ ص29 )
رساله های پطرس
در اواخر عهد جدید دو نامه منسوب به پطرس شهریار رسلان و جانشین عیسی مسیح وجود دارد و با وجود اختلافات وی با پولس و اینکه پولس پطرس را در نامه های خود ریا کار مینامد در این کتاب ها نویسنده آن از پولس تمجید میکند
کشیش فهیم عزیز مینویسد رسالۀ اول پطرس از او نیست.
آرچیبالد رابرتسون در مورد این رساله مینویسد: رسالۀ دوم پطرس آخرین و قطعاً جعلی ترین کتاب عهد جدید است. (عیسی اسطوره یا تاریخ/ فصل اول/ ص29 )
فلیود فیلسون در باره رساله دوم پطرس مینویسد : این رساله از نظر محتوا و شیوۀ نگارش تفاوت بسیار زیادی با رسالۀ اول پطرس دارد و محققین زمان نگارش آن را حدود 150 .م میدانند نویسنده این متن بدون شک شخصی غیر از پطرس بوده است و برای مقبول افتادن رسالهاش آن را به پطرس نسبت داده است. (کلید عهد جدید/ فلوید فیلسون/ ص239 )
نامههای یوحنّا
اعتقاد کلیسا بر آن است که این رسالهها، نوشتۀ یوحنّای حواری است. از طرفی، سبک نگارش آنها به گونهای است که بسیاری میگویند نویسندۀ آن باید همان نویسندۀ انجیل چهارم باشد، نه یوحنّای حواری؛ .ولی رساله دوّم و سوّم با این جمله آغاز می شود: «من که پیرم.» و این تعبیر نشان می دهد که به عنوان «پیر» معروف بوده است.
یوسبیوس، از دانشمندان قرن4م. از پابیاس، دانشمند قرن دوم نقل میکند که در آن زمان در شهر افسس دو نفر به نام «یوحنّا» میزیستهاند: یکی یوحنّای حواری و دیگری یوحنّای پیر. بسیاری بر این باور هستند که این نامهها، باید نوشتۀ یوحنّای پیر باشد، نه یوحنّای حواری.
نامه یهودا
کلیسا این نامه را نوشتۀ یهودا، برادر حضرت عیسی میداند؛ اما بسیاری از دانشمندان این نسبت را ناصحیح دانسته، زمان آن را قرن دوم اعلام میکنند.
آرچیبالد رابرتسون مینویسد: احتمال میرود که هیچ یک از رسالههای یوحنا و یهودا هم معتبر نباشند (عیسی اسطوره یا تاریخ/فصل اول/ ص29 )
مکاشفۀ یوحنّا
این کتاب یک مکاشفه دربارۀ حوادث آینده و آخرالزمان است و کمتر به بحثهای عقیدتی و تاریخی میپردازد. در این کتاب سخنی از الوهیت مسیح نیست؛ بلکه مانند سه انجیل نخست او را یک انسان و مخلوق معرفی میکند. کتاب مکاشفه، کتابی است مانند کتاب انبیای متأخّر عهد قدیم که دربارۀ آینده سخن میگوید و بسیار رمزآلود است؛ یعنی به صورت رمزی، وقایع آخر الزمان و شخصیت مسیح را بیان میکند.
دربارۀ نویسندۀ کتاب چند نکته را باید در نظر گرفت. خود کتاب میگوید: نام نویسنده یوحنّا است. اما اندیشه و طرز تفکر نویسنده با نویسندۀ انجیل چهارم بسیار متفاوت است.
از نظر زمان نگارش، بسیار زودتر از انجیل چهارم نوشته شده است و بسیاری تاریخ نگارش آن را به زمان فشار و شکنجه «نرون» در سال 65م. برمیگردانند. یوسیبوس، در این باره گواهی داده است که این کتاب نوشتۀ یوحنّا حواری است و تقریباً در انتساب این کتاب به یوحنّای حواری تردیدی نیست.
ویل دورانت میگوید: «باور نکردنی است که انجیل چهارم و کتاب مکاشفه از یک فرد باشد. کتاب مکاشفه از شعر یهود و انجیل چهارم از فلسفۀ یونان ما برگرفته است»
مریل سی تنی در کتاب معرفی عهد جدید مینویسد :این کتاب بر خلاف انجیل چهارم از ادبیات یونانی بسیار ضعیفی برخوردار است.
جمع بندی:
در پایان میتوان به این نتیجه رسید که فقط در انتساب کتاب مکاشفۀ یوحنّا به یوحنّای حواری و انتساب هفت نامۀ پولس به وی، هیچ اختلافی وجود ندارد و در بقیۀ کتابها به رغم اعتقاد کلیسا برای صحت انتسابشان به مؤلّفین سنّتی آن، نقّادان کتاب مقدس نظرات و دلایلی دارند که این انتساب را تایید نمیکند.